آنیلآنیل، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

آنیل گل زیبای هستی

خرید اولین کتاب برای انیل (13 مهر 93)

13 مهر من و بابایی رفتیم نمایشگاه بین المللی کتاب و   اولین کتاب رو برای دخترمون خریدیم وقتی که من کوچک بودم  پدرم همیشه به من می گفت اگر می خواهی   خوشبخت این دنیا و ان دنیا بشی خودت رو به 2 چیز مجهز کن 1- علم 2- دین ، اگر این دو را داشته باشی   مطمئن باش همه چیز داری و اگر این دو را نداشته باشی هیچ چیز نخواهی داشت دخترم امیدوارم به حرف   باباجون گوش کنی و خودت رو به این دو سلاح مجهز کنی .       ...
20 مهر 1393

سیسمونی انیل

به یکی از دوستای گلم ( همکلاسی دوره کارشناسی) که قراره تا   یک ماه دیگه خودشم به جمع مامانا اضافه بشه و گل پسرشو انشالله به سلامتی بغل بگیره قول دادم که چند   عکس از سیسمونی آنیل بزارم براهمین این عکسا رو با تاخیر چند ماهه میزارم.                   اینم کادوهای آنیل         ...
19 مهر 1393

آنیل و بابای مهربون

چند روز پیش یعنی 7 مهر رفتیم برا آنیل لباس پاییزی بخریم که دیدم   آنیل خیلی آروم بغل باباش خوابیده دلم نیومد عکس نگیرم البته نتونستم براش لباس بخرم بس که تو لباس   خریدن وسواس دارم باید کل شهر رو بگردم بیچاره بابای آنیل ، تا من وسیله مورد علاقه مو پیدا کنم باید کلی وقت   بزاره اما این بابای مهربون همیشه با صبر و سعه صدر من رو همراهی می کنه . ممنون همسر مهربون .       ...
13 مهر 1393

آنیل در ماه مهر

مهم ترین اتفاق در مهر ماه واکسن 6 ماهگی آنیل بود که من از 2 هفته   قبلش استرسش رو داشتم و آنیل بعد از واکسن هم پاش درد می کرد و هم تب کرد که خدا رو شکر به خیر   گذشت و اتفاق مهم دیگه افزایش مرخصی من بود که واقعا فکرم رو درگیر کرده بود و نمیتونستم دخترک رو تنها   بزارم و برم سرکار ، البته آنیل آن قدر پا قدمش خوبه که از لحظه ی تولدش اتفاقات خوب برای ما افتاده و من   مطمئن بودم  که لطف الهی شامل حال من و دخترم میشه و مرخصیم 9 ماه میشه و خدا رو شکر این اتفاق   افتاد و من 3 ماه بیشتر کنار دخترم هستم.   خدایا چنان کن سرانجام کار        تو خشنود باشی و ما رست...
13 مهر 1393

آنیل در باغ ( 27 شهریور)

آنیل در روز 5شنبه 27 شهریور   به دعوت دایی اسدالله من که ساکن مشهد هستن و برای قبولی آقا مهدی ( پسر دایی من) در   آزمون دندانپزشکی در باغ گوسفند قربانی کرده بودن به باغ رفت این عکس ها هم توی باغ ازش   گرفتم. دخترم به امید موفقیت خودت در آزمون زندگی .     آنیل و بابایی و صفاجون کنار استخر باغ                         ...
29 شهريور 1393

مهمونی

23 شهریور آنیل به یه مهمونی دعوت بود مهمونی خاله صفاجونی   ( دختر دایی آنیل) که عروسی کرده و تازه زندگیشو شروع کرده که انشالله خوشبخت بشه و به همین مناسبت   همه اونجا جمع بودیم از صفا جون بگم که شده بود عروس مجلس ، البته صفا جون 3 ساله ما واسه خودش   خانومیه و اصلا رفتار یه بچه 3 ساله رو نداره و آدم فکر میکنه با یک بزرگسال طرفه از بس که مودب و حرف گوش   کنه الهی عمه فدات بشه ، عزیزمی ی ی ی من بهت افتخار میکنم عمه جون.           دخترم چه ژستی گرفته، فدات بشم توی همین مهمونی هم خیلیا از زرنگی و چهار دست و پا رفتنت تعجب میکردن آخه دخترم هنوز 6 ...
26 شهريور 1393