مهمونی
23 شهریور آنیل به یه مهمونی دعوت بود مهمونی خاله صفاجونی
( دختر دایی آنیل) که عروسی کرده و تازه زندگیشو شروع کرده که انشالله خوشبخت بشه و به همین مناسبت
همه اونجا جمع بودیم از صفا جون بگم که شده بود عروس مجلس ، البته صفا جون 3 ساله ما واسه خودش
خانومیه و اصلا رفتار یه بچه 3 ساله رو نداره و آدم فکر میکنه با یک بزرگسال طرفه از بس که مودب و حرف گوش
کنه الهی عمه فدات بشه ، عزیزمی ی ی ی من بهت افتخار میکنم عمه جون.
دخترم چه ژستی گرفته، فدات بشم توی همین مهمونی هم خیلیا از زرنگی و چهار دست و پا رفتنت تعجب میکردن آخه دخترم هنوز 6 ماهت نشده عسلم.
اوووووووه یادم رفت این آقا رو معرفی کنم این گل پسر (وسطی) علی اقا داداش صفا جونه عمه
فدااااش بشه خیلی اروم و اقاست. علی جون ما 53 روز از آنیل کوچکتره و درست 13 رجب روز میلاد
امیرالمومنین (ع) به دنیا اومده و به قول مامان من با تولدش در چنین روزی اسمش رو هم با خودش
آورده ، علی جان اسمت خیلی بهت میاد انشالله نامدار باشی عمه جون .
دختر منم که اکتیو ، اصلا یه جا بند نمیشه
چند عکس از گل باغ زندگی م